علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
سه شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 23:58 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
خواستگاران از برآوردن آن ناتوان بودند. شرط پادشاه براي كسي
كه خواهان ازدواج با دختر باشد اين بود كه يك انبار نمك را بخورد. پر واضح است كه هيچ كس جرئت نميكرد به خواستگاري دختر بيايد. آخرالامر جواني به خواستگاري نزد پادشاه آمد، و شرط وي را پذيرفت. به انبار رفت، اما فقط انگشتي نمك در دهان كرد. پادشاه با شگفتي سبب را پرسيد، جوان گفت: انگشت نمكه خروارم نمك. پادشاه مجاب شد. بدين ترتيب خواستگار موفق شد با دختر پادشاه ازدواج كند پادشاه هم که از دست دختر خسته شده بود و دید که دیگه دخترش داره ترشی میشه از خیر شرطش گذشت و همین جواب رو قبول کرد. .
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |